" به مناسبت سالروز تولد فریدون مشیری "


 

زندگینامه :

فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. جد پدری او به دلیل مأموریت اداری به همدان منتقل شده بود، و پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در همدان متولد شد، و در روزهای جوانی به تهران آمد و از سال ۱۲۹۸ در وزارت پست مشغول خدمت گردید. فریدون مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران انجام داد و سپس به علت مأموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت. به گفتهٔ خودش: «در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگی‌هایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی... در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت.»

 

مشیری همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد. در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی در گذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست و تلگراف مشغول تحصیل گردید. روزها به کار می پرداخت و شبها به تحصیل ادامه می داد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامهٔ تحصیلش مشکلاتی ایجاد می‌کرد. سرانجام تحصیل را رها کرد اما کار در مطبوعات را ادامه داد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات به تمام زمینه‌های ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت. در همان سال‌ها با مجلهٔ سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۰ به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.

 

مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریارو علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.

مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت. علاقه به موسیقی در مشیری به گونه‌ای بوده است که هر بار سازی نواخته می شده مایه آن را می‌گفته، مایه‌شناسی‌اش را می‌دانسته، بلکه می‌گفته از چه ردیفی است و چه گوشه‌ای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد برجسته‌ترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی ویژهای بوده است.

 

فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، هامبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه‌های برکلی و نیوجرسی به طور بی سابقه ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.

معروفترین اثر وی شعر «کوچه» نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد. این شعر از زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو زبان فارسی است.

با توجه به علاقه ای که وی به عرفان و تصوف ایرانی داشت، مجموعه ای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابو سعید ابوالخیر را باعنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمه ای به قلم دکتر جواد نوربخشدر اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر نمود. 

 

او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است. مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در سن ۷۴ سالگی در تهران درگذشت.مزارایشان در بهشت زهرا،قطعه ی ۸۸(قطعه ی هنرمندان) ،ردیف ۱۶۴ ، شماره ی ۹ می باشد.

 

سفر تن را تا خاک تماشا کردی / سفر جان را از خاک به افلاک ببین / گر مرا می‌جویی /
سبزه‌ها را دریاب با درختان بنشین 

گزیده اشعار فریدون مشیری :

دریا

به پیش روی من , تا چشم یاری می کند , دریاست !

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست !

درین ساحل که من افتاده ام خاموش .

غمم دریا , دلم تنهاست .

وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست !

خروش موج , با من می کند نجوا ,

که : هر کس دل به دریا زد رهایی یافت !

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت ...

مرا آن دل که بر دریا زنم , نیست !

ز پا این بند خونین بر کنم نیست ,

امید آنکه جان خسته ام را ,

به آن نادیده ساحل افکنم نیست !

آثار فریدون مشیری :

  •  مروارید مهر
  •  سه دفتر
  •  از دیار آشتی
  •  با پنج سخن‌سرا                                                                                                                                                                                                                                                                   

" به مناسبت روز شعر وادب پارسی "

سید محمد حسین شهریار :

سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانیاهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده‌است. وی در تبریز به‌دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری کرده‌اند.

مهم‌ترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به علی ای همای رحمت و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ داشته‌است.

زندگی نامه استاد :

شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را ( به علت شیوع بیماری در شهر ) در روستاهای قایش قورشاق و خشگناب بستان‌آباد سپری نمود. پدرش حاج میرآقا بهجت تبریزی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل در تبریز، در سال ۱۳۰۰برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.

حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به‌سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.

در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. گفته می‌شود که منظومه حیدربابا به ۹۰ درصد از زبان‌های جهان ترجمه و منتشر شده‌است. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدالخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند ( دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی ) می‌شود.

شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح [نظام جمهوری اسلامی] سرود. وی در روزهای آخر عمر به‌دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.

عـلاقـه به آب و خـاک وطن را شهـریار در غـزل عید خون و قصاید مهـمان شهـریور، آذربایـجان، شـیون شهـریور و بالاخره مثـنوی تخـت جـمشـید به زبان شعـر بـیان کرده است.

 شهریار شاعر سه زبانه است. او به همه زبانها و ملتها احترامی کامل دارد. در اشعار او بر خلاف برخی از شعرای قومگرا نه تنها هیچ توهینی به ملل غیر نمی شود بلکه او در جای اشعارش می کوشد تا با هر نحو ممکن سبب انس زبانهای مختلف را فراهم کند. اشعار او به سه زبان ترکی آذربایجانی،فارسی و عربی است .



اشعار شهریار در ستایش امام اول شیعیان جهان سرآمد سلسله مداحان اهل بیت عصمت و طهارت علیه‌السلام است.

 
" یادش گرامی و راهش پر رهرو باد "

" روز ملی سینما "

روزی که چشم ایرانی با پرده سینما آشنا شد

۲١ شهریور ماه به عنوان روز ملی سینما نام گذاری شده است و این روز سرآغاز آشنایی ایرانی ها با پرده سینما و این هنر صنعت گسترده و جهانی به شمار می رود.

تاریخچه سینما :برادران لومير، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که سينماتوگراف نام داشت. اين دستگاه پيچيده عکس‌هاى متحرک را نشان مى‌داد. لومى‌ير با چرخاندن دستک آن عکس‌هاى متحرک را روى پرده‌اى سفيد به نمايش مى‌گذاشتند. آنها پس از استقبال پاريسى‌ها از سينماتوگراف، نمايندگانى به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با اين دستگاه آشنا کنند. اما ايران دورهٔ قاجار يکى از اين کشورها نبود. 

سينما زمانى‌که به سرزمين ما ايران رسيد، اسباب‌بازى ملوکانه‌اى در دست شاه قاجار بود. و اگر سفر مظفر‌الدين‌شاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمايش برادران لومير نمى‌شد. سينما در ايران چه سرنوشتى پيدا مى‌کرد؟ مظفرالدين‌شاه سينماتوگراف را مى‌بيند و دستور خريد آن را مى‌دهد و به ايران مى‌آورد تا از آن به‌طور خصوصى استفاده کند و سينما در پس پردهٔ حرم باقى مى‌ماند. سينما را مظفرالدين‌شاه وارد مملکت کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضاى ذهن تنوع طلب و نوجويش. 
چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصى سينما به ايران نمايش فيلم توسط ميرزا ابراهيم خان صحاف‌باشى که سفر به اروپا را تجربه کرده بود، علنى مى‌شود. صحاف‌باشى که با کاربرد سينما آشنا شده بود، آن‌را به ميان مردم برد، اين تاريخ (۱۹۰۵) براى نمايش فيلم در ايران سابقه‌اى آبرومند و هم‌عصر با اکثر کشورهاى پيشرفتهٔ جهان ارائه مى‌دهد. کار نمايش فيلم بعد از فقط يک ماه بهم مى‌خورد و صحاف‌باشى در پى گرفتارى‌هاى مالى دستگير و سپس تبعيد مى‌شود و سرانجام به هند مى‌رود و حرکتش ناتمام مى‌ماند. 
بعد اين باور بوجود آمد که کار سينما را بايد خارجى‌ها برعهده گيرند و لذا فعاليت‌هاى سينمادارى را افراد غير ايرانى شکل دادند. در کار فيلم‌سازى نيز وضع به همين منوال بود. 

با انقلاب مشروطه مجدداً اولين مباشران سينما در ايران اسامى غيرايرانى داشتند: روسى‌خان (ايوانف)، آقايوف، اسماعيلوف، لوين و ياکوسبن. اولين ايرانى خالصى که نخستين فيلم ناطق را مى‌سازد، در آن‌سوى مرزها، در هند اجازهٔ کار پيدا مى‌کند. 
از همان ابتدا، اقتباس و تقليد، ساختار سينماى ايران را دچار تشتت کرد و بنايى بدون استحکام، فکر، ذوق و سليقه پى‌ريزى شد. 
پيشگامان سينماى ايران هنر سينما را سال‌ها پيش در اين ملک متولد ساختند، کسانى چون: آوانس اوگانيانس، عبدالحسين سپنتا، خان بابا معتضدي، ابراهيم مرادي، اسماعيل کوشان، محسن بديع، احمد شيرازي، ساموئل خاچيکيان، مهدى اميرقاسم‌خاني، واهاک وارطانيان، آرمان، مسعود کيميايي، ناصر تقوايي، داريوش مهرجويي، على حاتمي، بهرام بيضايي، نعمت حقيقي، فرخ غفاري، ابراهيم گلستان، عباس کيارستمي، امير نادري، محمدعلى فردين، اسفنديار منفرزاده، بهروز وثوقي، روبيک منصوري، ناصر ملک‌مطيعي، سهراب شهيد ثالث، پرويز کيمياوي، محسن مخملباف، ابراهيم حاتمى‌کيا، رخشان بنى‌اعتماد، و انبوه زنان و مردان ديگرى که اين هنر را کشف کردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشيدند. 

در تمام اين سال‌ها، سينما در هر دوره و زمانه‌اى به شکلى درآمد. گاه هنر ناب بود و گاه وسيلهٔ تبليغ، گاه، اسباب تفريح و سرگرمى زمينه‌اى براى انتقال پيام. سينماى ايران در اين سال‌ها انبوهى علاقمند را با خود همراه کرد. 
امروزه دوربين و سينما که آن را صنعت تصوير نيز گفته‌اند، ابزارى است توانمند در دست هنرمندانى که مى‌کوشند به نگريستن معناى تازه‌اى ببخشند.

ورود سینما به ایران :

مظفرالدين شاه در فروردين سال ۱۲۷۹ از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد. در اين سفر بود که با سينما آشنا شد. در سفرنامهٔ مبارکه مظفرالدين شاه آمده است که شاه روز يکشنبه هفدهم تير ۱۲۷۹ به اتفاق ميرزا ابراهيم خان عکاسباشى به تماشاى دستگاه سينموفتوگراف و لانترن ماژيک رفته است. اين حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومير در پاريس رخ داد؛ (شاه اين دوربين را اشتباهاً سينموفتوگراف مىناميد.) 

در هفته بعد، مظفرالدين شاه مجدداً به ديوار سينما رفت. حدود يک ماه پس از اولين ديدار مظفرالدين شاه با سينما، در سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ در شهر اوستاند در ساحل دريا در بلژيک، جشن روز عيد گل برگزار شد و ميرزا ابراهيمخان عکاسباشى مشغول عکس سينموفتوگرافاندازى از شاه شد. 

به اين ترتيب بانى ورود نخستين دوربين فيلمبردارى و نمايش فيلم، مظفرالدين شاه است و نخستين فيلمبردار ايرانى نيز ابراهيم خان عکاسباشى محسوب مىشود. 

اولین تجربه در سینمای ایران :

عبدالحسين سپنتا متولد ۱۲۸۶ تهران بود. وى در مدرسهٔ سنلوئى و مدرسهٔ زرتشتيان تهران و نيز در اصفهان و کالج امريکايى تحصيل کرد و علاقهٔ زيادى به تاريخ و ادبيات ايران باستان داشت. سپنتا سفرهايى به هند داشت و آثارى را منتشر نمود. در سال ۱۳۰۷ اولين روزنامهاش را با نام دورنماى ايران منتشر کرد. وى پس از سفر به ايران مجدداً به هند رفت. 

آشنايى وى با سينما بهطور تصادفى و از طريق اردشير ايرانى صورت گرفت. پس از مطالعه در اين زمينه بصورت تئوري، سناريو با نظر فنى اردشير ايرانى نوشته شد. مشکل اساسى اين دو در تهيه فيلم، انتخاب بازيگران بود که مىبايست با زبان فارسى آشنايى مىداشتند. پس از جستجوى بسيار، سرانجام همسر يکى از کارمندان استوديو بنام روحانگير جهت ايفاى نقش دختر لُر برگزيده شد. نقشهاى بعدى را هادى شيرازى و سهراب پورى ايفا مىکردند و نقشهاى فرعى را خود سپنتا با تغيير صدا و لحن صحبت مىکرد. پس از هفت ماه کار مداوم، نخستين فيلم ايرانى ناطق موجوديت يافت. از اين فيلم بعدها بنام جعفر و گلنار ياد مىشد. نقش اساسى در تهيهٔ اين فيلم، به سپنتا تعلق داشت، گرچه ساختهٔ اردشير ايرانى ذکر شد و در واقع کارگردانى هنرى با سپنتا و کارگردانى فنى با اردشير ايرانى بود. فيلم دختر لُر در مهر ۱۳۱۲ آماده نمايش شد و در ۳۰ آبان ۱۳۱۲ نمايش فيلم در سينما ماياک در خيابان لاله زار آغاز شد و با استقبال بىسابقهاى روبرو شد و پس از ۳۷ روز نمايش، موفقيت بىنظيرى کسب کرد. سپس از دى ماه به مدت ۱۲۰ روز در سينما سپه اکران شد و حتى سال بعد يک ماه در سينما ماياک و ۵۰ روز در سينما سپه نمايش مجدد يافت. و نمايش سومى نيز در سينما سپه داشت. توفيق دختر لُر فيلمهاى صامت را از رونق انداخت.

 
سینمای ایران بعد از انقلاب :
با پيروزى انقلاب، در ابتدا اين تصور مطرح شد که حاکميت دينى با سينما سر سازگارى ندارد و سينما از حيات فرهنگى اين سرزمين حذف خواهد شد؛ اما با سخنان رهبر انقلاب اين ذهنيت برطرف شد و با تأييد فيلم گاو ساختهٔ داريوش مهرجويى از طرف ايشان، بعنوان سينمايى سالم، تلقى تازهاى در مورد آيندهٔ سينماى ايران پديد آمد؛ اما بهرحال برخوردها متفاوت بود. 
با پيروزى انقلاب وزارت فرهنگ و هنر در وزارت علوم ادغام شد. در روز نخست دستور بازگشايى سينماها صادر شد و بسيارى از آثار انقلابى يا حتى استعمارى به نمايش درآمد. دفتر کمپانىهاى خارجى در اول سال ۱۳۵۸ تعطيل شد. در جلسهٔ مشترک شوراى تهيهکنندگان، واردکنندگان، سينماداران و هنرمندان در تيرماه ۱۳۵۸، تصميم بر اين گرفته شد که از ورود هر نوع فيلم خارجى جلوگيرى شود. و سپس پروانهٔ نمايش فيلمهاى ايرانى که از سال ۵۸ تا ۵۹ مجوز گرفته بودند لغو شد.
بعد از سال ۱۳۶۰ مجموعهٔ امور سياسي، فرهنگي، اقتصادى و صنفى سينما تحت نظارت دولت قرار گرفت و تأثير مثبت آن با محدوديت ورود فيلمهاى خارجي، حذف عوارض سنگين از فيلمهاى داخلي، نظم بخشيدن به ارتباط ميان صاحبان سينما و صاحبان فيلم، پرداخت وام بانکى به تهيهکنندگان و بسيارى موارد ديگر خود را نشان داد. اصلاحات انجام شده متأثر از ارادهٔ عام سينماگران ايرانى بود. اما اين سياست سينمايى تبليغات منفى نيز در پى داشت که بخشى از آن در بحث مميزى قابل توجه مىباشد. 
بتدريج از سال ۱۳۶۴ با ايجاد رابطه مناسبتر ميان سياستگذاران و سينماگران، آثارى خلق شد که توانست نظر منتقدان و روشنفکران را نيز بخود جلب نمايد و با اقبال عمومى نيز مواجه شد و در عين حال سينماى ايران را در سطح جشنوارههاى جهانى مطرح کند. 
دههٔ شصت فوران کارهاى درخشان نسل دوم سينماى جديد ايرانى است. در ابتداى دههٔ هفتاد با تصميم دولت، يارانه حذف شد. رويداد ديگر اين سال تأسيس مؤسسهٔ رسانههاى تصويرى بعنوان سازماندهندهٔ فعاليتهاى قانونى شبکه ويدئويى کشور بود. اين اتفاق در پى آزادسازى ويدئو مطرح شد. 
در اين دوره حضور فيلمهاى ايرانى در جشنوارههاى جهانى و کسب جايزه براى مديريت سينمايى بخودى خود ارزشمند نبود. 
در سال ۱۳۷۹، پيشنويس قانون سينما ارائه شد که در آن دادگاه صالحه براى رسيدگى به خطاهاى سينمايى پيشبينى شده است. همچنين استراتژى سينماى ايران در برنامهٔ پنجسالهٔ سوم توسعه انتشار يافت. ويژگى و مشخصهٔ اين دوره که به سينماى بعد از دوم خرداد مشهور است، بحث سنت و مدرنيته مىباشد.
 
خانه سینمای ایران :
خانه سینما بزرگترین نهاد صنفی سینماگران ایران است. خانه سینما(از یک دهه قبل) جشنی را تحت عنوان جشن بزرگ سینمای ایران هر ساله برگزار می‌کند.

تأسیس خانه سینما :
خانه سینما سال ۱۳۶۵ و در پس مصوبه مجلس مبنی بر اختصاص ۲٪ ار درامد فروش سینما جهت بهبود وضعیت رفاهی و صنفی شاغلان سینما تاسیس شد. سه سال بعد هیات موسس خانه سینما با حضور مدیران دولتی راه اندازی شد.(فخرالدین انوار (معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد)، سید محمد بهشتی (مدیرعامل وقت بنیاد سینمایی فارابی) و محمد مهدی حیدریان (مدیرکل نظارت و ارزشیابی). اولین هیات مدیره انتخابی در سال ۱۳۷۲ با حضور ۱۹ صنف مختلف تشکیل شد.
از جمله اهداف اصلی تشکیل خانه سینما حفظ و صیانت از حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران حرفه‌ای تولید، توزیع و نمایش هنر/ صنعت سینما و همچنین ایجاد امنیت شغلی و تامین اجتماعی و ارتقای سطح آموزشی و حرفه‌ای دست اندرکاران سینمای جمهوری اسلامی ایران است.

فعالیت‌ها :

شورای داوری خانه سینما شورای داوری یکی از بخش‌های بسیار فعال خانه سینماست که شامل هفت نماینده منتخب از صنف‌های مختلف است و وظیفه اصلی آن رسیدگی و حل اختلاف میان اعضای صنوف سینمایی است. این شورا فعالیت خود را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرده‌است

شورای صنفی نمایش این شورا (مرکب از نمایندگان انجمن سینماداران، اتحادیهٔ تهیه کنندگان، کانون کارگردانان، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نمایندهٔ هیات مدیرهٔ خانه سینما) وظیفهٔ برنامه ریزی و نظارت بر نمایش فیلم‌های سینمایی، تعویض فیلم‌های روی پرده و تغییر گروه‌های سینمایی را بر عهده دارد. این شورای صنفی نمایش از سال ۱۳۸۱ در خانه سینما تشکیل می‌شود.

بانک فیلمنامه ایران بانک فیلم نامه ایران از سال ۱۳۷۷ برای صیانت از حقوق مادی و معنوی نویسندگان شروع به فعالیت کرده‌است بانک فیلم نامه به ثبت آثار نویسندگان آزادو صنفی می‌پردازد.

بیمه و رفاه واحد رفاه و بیمه، امور بیمه درمانی هنرمندان، طرح تکریم، طرح معمرین و نیز بیمه درمان تکمیلی و وام صندوق حمایت از هنرمندان را با دریافت معرفی نامه از صوف عضو خانه سینما به واجدان شرایط را پیگیری می‌کند.

جشن سینمای ایران: - خانه سینمای ایران با برگزاری جشن سینمای ایران به بهترین‌های رشته‌های مختلف سینمایی که توسط خود اهالی سینما قضاوت می‌شود تندیس شایستگی اهدا ء می‌کند. تکریم و نکوداشت سینماگران از دیگر فعالیت‌های است که در طول سال توسط خود سینماگران بمنظور پاسداشت خدمات آنان به انجام می‌رسد.

جشن کتاب سال سینمای ایران -برگزاری جشن کتاب سال سینمای ایران بمنظور گرامی داشت کوشش‌های عرصه فرهنگ مکتوب سینمای ایران از دیگر فعالیت‌های خانه سینما ست.

کارگروه امور اصناف بمنظور رسیدگی به اعتراضات و شکایات افراد از صنوف سینمائی، کارگروه امور اصناف مسئولیت بررسی شکایات واصله و رسیدگی به آنها به حل و فصل اعتراضات برعهده دارد.

کتابخانه خانه سینما این کتابخانه با برخورداری از ۱۴ هزار عنوان کتاب ایرانی و خارجی با موضوعات مختلف، یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های موجود در کشور در زمینه سینما است. علاقمندان هنر هفتم و دست اندر کاران و هنرمندان می‌توانند با حضور در این کتابخانه تاریخ سینمای ایران و جهان را مرور کنند. فعالیت این کتابخانه از زمانی آغاز شد که کتابخانه بنیاد سینمایی فارابی سال ۱۳۷۵ با ۹ هزار عنوان کتاب به این مکان انتقال یافت.

انحلال خانه سینما :

صبح چهارشنبه مورخ ۱۴ دی ماه سال ۱۳۹۰ محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیأت دولت از انحلال خانه سینما بطور رسمی خبر داد. وی گفت: با توجه به تخلفاتی که خانه سینما انجام داده ، هیأت نظارت بر مراکز فرهنگی ، انحلال این تشکل را اعلام کرده که کاملا مطابق قانون است.

بازگشائی مجدد خانه سینما :

به گزارش ایسنا، صبح امروز، 21 شهریور ماه، در ساختمان شماره یک خانه سینما در خیابان سمنان همزمان با روز ملی سینما باز شد.

به گزارش خبرنگار حوزه سينما باشگاه خبرنگاران حاضر در كوچه سمنان(خانه سينما)، "خانه سينما" چندي پيش به دلايلي از جمله تخلفات گزارش شده به وزارت ارشاد  منحل شد كه پس از آن سينما گران براي بازگشايي مجدد آن تلاشهاي بسياري از جمله تجمع در مقابل درب خانه سينما، نامه نگاري با رئيس جمهور و وزير ارشاد وقت،  تشكيل جلسات متعدد داشتند، اما اين تلاشها هر بار بي‌نتيجه ماند؛ امروز در دولت تدبير و اميد(دولت يازدهم) "علي جنتي"  براي  يكرنگي اهالي سينما به "خانه سينما" آمد.

بالاخره بعد از مدتها درب خانه سينما به دست "علي جنتي" وزير فرهنگ و ارشاد دولت تدبير واميد گشوده شد.

بنابراين گزارش، دقايقي پيش "علي جنتي" به همراه عزت الله انتظامي وارد خانه سينما شدند و برخي از هنرمندان نيز از جمله "محمد مهدي عسگرپور"، "فرهاد توحيدي"، "فرشته طائرپور"، "مهدي فخيم زاده" و جمع ديگري از هنرمندان در اين خانه مستقر شدند.



" تاریخچه صنعت چاپ "

تاریخچه صنعت چاپ در ایران:

عده ای آغاز چاپ در ایران را عصر ایلخانیان می دانند ؛ برخی احتمال داده اند که یهودیان فارسی زبان پیش از سایر گروههای فارسی زبان به اهمیت چاپ کتاب پی برده اند.

براساس مدارک موجود؛ نخستین کتابی که در خود ایران چاپ شده ؛ " زبورداوود " یا " ساغموس " است که در 1638 به زبان وخط ارمنی در 572 صفحه در جلفای اصفهان و به دست کشیشیان ارمنی به چاپ رسیده است.

اینکه ارمنیان ؛ پیش از دیگر گروه های قومی - زبانی ساکن ایران توانسته اند در ایران چاپخانه ای از آن خود تاسیس کنند و آزادانه به چاپ و نشر مناببع مسیحی بپردازند و در میان اقوام جهان مقام پانزدهم را از حیث قدمت چاپ احراز کنند ؛ دلایل بسیاری دارد که مهمترین آن ؛ محیط آزاد و تشویق آمیزی بود که به ویژه شاه عباس اول صفوی و فرمانروایان دیگر این سلسله برای آنها ایجاد کرده بودند.

ارمنیان حدود 30 سال پس از کوچ به جلفای اصفهان ؛ چاپخانه ائی در این شهر دایر و چاپ کتاب را آغاز کردند. براساس اشاره های سیاحان خارجی ؛ به ویژه شاردن ؛ شماری از ایرانیان در عصر صفویه از کار چاپ و چاپخانه آگاهی داشته و به ورود آن به ایران شایق بوده اند.

جان پینکرتون و جونس هنوی ؛ که در عصر نادرشاه افشار به ایران سفر کرده اند؛ از جزوه هایی صحبت به میان آورده اند که به زبان لاتینی و عربی چاپ و منتشر میشده است.

تحول عمده در فن چاپ و انتشار مواد چاپی ؛ اعم از کتاب ؛ روزنامه و مواد دیگر ؛ از دوره ولایتعهدی " عباس میرزا قاجار " آغاز شد که مصادف است بتا پیامدهای جنگ های ایران و روس .

چاپخانه ای که بنا بر مدارک فعلی ؛ وجود آن محرز است ؛ در سال 1233 بدست " آقا زین العابدین تبریزی " و با حمایت " عباس میرزا " در تبریز تأسیس شده است .

فتح نامه ؛ اثر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی ؛ تفصیلی از جنگهای ایران و روس ؛ ظاهرأ نخستین کتاب فارسی است که در ذیحجه 1234 در ایران چاپ ومنشر شده است.

بررسی نخستین کتابهای چاپی نشان می دهد که  دولت وقت از فناوری چاپ در جهت مقاصد خود استفاده می کرده است . کتابها عمدتأ تاریخی ؛ دینی ؛ ادبی ؛ یا در جهت ترویج اصول بهداشتی ؛ ترویج جنبه هایی از حیات مدنی و فرهنگ زندگی اجتماعی جدید بوده است.

در سال 1240 ؛ حدودأ 7 سال پس از تأسیس چاپخانه در تبریز ؛ " میرزا زین العابدین " به امر " فتحعلی شاه " به تهران احضار و به تأسیس چاپخانه و چاپ کتاب مأمور شد.

چاپ سنگی در ایران بنا به عللی پس از چاپ سربی رواج یافت. " جعفرخان تبریزی " برای تعلیم دیدن چاپ سنگی به مسکو فرستاده شد و او در بازگشت ؛ یک دستگاه چاپ سنگی را در 1240 ؛ چند سالی پس از ورود چاپ سربی ؛ با خود به تبریز آورد.

نخستین کتاب چاپ سنگی ظاهرأ قرآنی بود که در 1248 به همت " میرزا اسدالله " در تبریز چاپ شد و 3 سال بعد ؛ باز به همت او و در تبریز ؛ کتاب " زادالمعاد " انتشار یافت.

چاپ سنگی جز در تبریز و تهران در بسیاری از شهرهای دیگر ایران رواج یافت ؛ تا آنکه در دوره " ناصرالدین شاه " چاپ سربی پس از مدتی بیش از نیم قرن بار دیگر رایج شد. چاپ سنگی حتی بنا به ضرورت فنی برخط فارسی تأثیر گذاشت ودر شیوه تحریری آن تغییری ایجاد کرد.

تأسیس مدرسه " دارلفنون " بروضع و سیر چاپ در ایران تأثیر گذار. نیاز به انتشار کتابهای درسی ؛ سبب شد که در این مدرسه کارگاهی مختص چاپ آثار استادان دارالفنون ؛ منابع درسی محصلان و نیز پاره ای کتابهای دیگر تأسیس شود. چاپخانه کوچک دارلفنون ظاهرأ در 1268 و با نام " دارالطباعه " خاصه علمیه مبارکه دارلفنون تهران و زیرنظر " علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه " تشکیل شد و تا 1300 دایر بود و شاید حدود 40 عنوان کتاب درسی در آن به چاپ رسیده است.

چاپخانه ای دولتی ؛ که تحت عناوین مختلف فعالیت می کرد و به چاپ کتاب و روزنامه می پرداخت ؛ در دوره " ناصرالدین شاه " تأسیس شد.

نهضت مشروطه در ایران عامل افزایش تعداد عناوین و شمارگان روزنامه ها ؛ گرایش بیشتر مردم به خواندن مطالب سیاسی و اجتماعی و نیز تقویت و گسترش چاپ در ایران بود. چاپ ژلاتینی ؛ که بعدأ جای خود را به روش استنسیلی داد؛ احتمالأ از اواخر عصر ناصری ؛ و همزمان با آغاز تحرکات سیاسی تازه ؛ برای تکثیر اعلامیه های پنهانی؛ نامه های سرگشاده و شب نامه های سیاسی مورد استفاده قرار گرفت و ظاهرأ چاپخانه های مخفی کوچکی برای چاپ ژلاتینی تشکیل شده بود.

چاپخانه مجلس شورای ملی ؛ مدت کوتاهی پس از تشکیل مجلس اول ؛ به منظور چاپ و نشر روزنامه و نیز مطالب اختصاصی خود مجلس ؛ به سرعت تأسیس شدو در مدت کوتاهی به بزرگترین چاپخانه کشور تبدیل گردید.

چاپخانه مجهز دیگری بنام چاپخانه شاهنشاهی ؛ به سرپرستی " عبدالله خان قاجار " که مدیریت او در صنعت چاپ معروف بوده است ؛ پس از استقرار مشروطیت تأسیس شد و تا 1328 فعال بود.

در دوره " محمد علی میرزا " ؛ استفاده از چاپخانه های سربی اختصاصی و غیردولتی به جای چاپخانه های سنگی دولتی معمول شد ؛ بطوری که بنا به تخمین حوالی سال 1330 معدودی چاپخانه سنگی به فعالیت ادامه می دادند.

در سالهای 1307 ؛ 1310 ؛ 1317 برای چاپ و نشر کتابهای درسی ذر سراسر کشور و به شیوه ای نو اقدام شد.

تأسیس " دانشگاه تهران " و نهادهای جدید آموزشی در این عصر ؛ همراه با دولت و ارتش رو به گسترش ؛ نیاز به چاپ برخی مطالب را در مقیاسی وسیعتر فراهم آورد. تأسیس چندین چاپخانه دولتی و وابسته به دولت ؛ مانند :

چاپخانه ارتش ؛ چاپخانه بانک ملی ؛ چاپخانه دخانیات ایران ؛ چاپخانه راه آهن و مانند اینها ؛ حاصل نیاز دولت به تأمین احتیاجات خود در زمینه چاپ بطور مستقل بود.

از سال 1320 تا 1332 ؛ به رغم مداخلات ادواری حکومت و ممیزی های موقت ؛ چاپ و نشر تقریبأ آزاد بود . شمار مطبوعات که در ابتدای دوره رضاشاه کاهش یافته بود ؛ پس از سقوط او مجددأ افزایش یافت.

چاپخانه " تابان " ؛ بعنوان نخستین چاپخانه خصوصی که به دستگاههای جدید و خودکار مجهز شد ؛ در همین سالهای پس از جنگ ؛ تحولی چشمگیر را از سر گذراند. چاپخانه " بانک ملی " هم به دستگاههای ملخی جدید مجهز گردید. چاپخانه " اطلاعات " هم که بیش از 1320 چاپخانه بزرگی بود؛ مجهزتر گردید.

در دهه 1330 ؛ دستگاههای افست رتانیو و دورنگ و چهاررنگ جدید به ایران وارد شد و تحولی فنی در چاپ به بار آورد. چاپخانه های افست ؛ روزنامه " کیهان " و "سپهر " مهمترین چاپخانه های آن دهه بشمار می آیند.

در دهه 1340 چاپ وارد مرحله ی تازه ای شد و انتشار کتابهای درسی در هیأتی جدید؛ کتابهای ارزان قیمت جیبی و شماری نشریه و گسترش آموزشهای چاپ بر رونق آن افزود.

تا حدودی نیمه دهه 1340؛آموزش چاپ در ایران به شیوه استادی - شاگردی و از طریق چاپخانه ها انتقال می یافت در 1344؛ رشته چاپ در هنرستان فنی تا مقطع دیپلم فنی دایر شد. از 1345 به بعد؛ هر سال چند تن برای فراگرفتن فنون جدید چاپ به " اتریش " اعزام می شدند.

در جریان انقلاب اسلامی 1357 چاپخانه ها یکی از مهمترین و حساس ترین کانون های فعالیت برضد حکومت پهلوی بودند. از خروج " محمدرضا " پهلوی از ایران در دی 1357 تا آغاز تجاوز نظامی عراق به خاک ایران در پایان شهریور 1359؛ بیش از 350 عنوان روزنامه در ایران چاپ شده است.

چاپ در ایران از 1357 به این سو بطور کلی براثر چند عامل رو به رشد نهاده است: افزایش عناوین کتاب ونشریه؛ گسترش آموزش چاپ؛انتشار نشریه های تخصصی در این زمینه؛ گسترش و تقویت صنف چاپ و صنف های وابسته؛ ورود تجهیزات و فنون جدید چاپ؛ به ویژه استفاده از رایانه و دستگاهها و شبکه ها و نظام های رایانه ای که انقلابی در اطلاعات و ارتباطات در سطح جهانی به بار آورده است؛ توسعه دانشگاهها و آموزش عالی؛ افزایش جمعیت و رشد سریع نسل جدید لازم التعلیم و نیاز به چاپ منابع جدید؛ گسترش نهضت سوادآموزی و نظایر اینها.

در سال 1371 روش چاپ رنگی در مطبوعات به کار گرفته شد. روزنامه " همشهری نخستین روزنامه رنگی ایران است. در همین سال آیین نامه جدیدی در خصوص تأسیس چاپخانه ها و واحدهای وابسته و چگونگی نظارت برآنها به تصویب رسید.

در زمینه چاپ؛ 3 نشریه تخصصی و نیمه تخصصی انتشار می یابد؛ " ماهنامه صنعت چاپ " - " ماهنامه چاپ و بسته بندی " - " ماهنامه چاپ و انتشار "

چاپ تمبر؛ اوراق بهادر؛ اسناد؛ برگه های عوارض و نظایر اینها در چاپخانه های دولتی و تحت مقررات خاصی انجام میگیرد. چاپخانه ویژه چاپ اسکناس در 1361 تأسیس و سال بعد به بهره برداری رسید و از 1367 اسکناس کشور کلأ در این چاپخانه چاپ شده است.

با تصویب " شورای عالی انقلاب فرهنگی " روز 11 شهریور بعنوان " روز صنعت چاپ " نامگذاری شده است.


" تاریخچه خوشنویسی "

خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرآیند توسط او انجام می‌گیرد خوش نویس نام دارد، به‌خصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر می‌رسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزش‌های زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف وصفحه‌آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبه‌هایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزش‌های گرافیکی مدرن و کارهایچاپی است متمایز کرد.

خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگ‌ها به چشم می‌خورد اما در مشرق زمین و به‌ویژه در سرزمین‌های اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرت‌انگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن.

پیدایش خط فارسی :

پیش از اسلام خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشته‌است اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمی‌گردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سال‌های آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.

هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عرب‌ها وام گرفته‌اند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده‌ای داشته‌اند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به‌فردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سدهٔ اول هجری نسبت داده می‌شود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عرب‌زبانان ازجمله ایرانیان انجام شد.

علت پیدایش الفبا :

چون در زبان مصری گاو را اوا می‌گفتند لذا در ترسیم گاو فقط سر آن را که به صورت الف بود رسم کردند و شتر که در زبان مصری جیمل می‌گفتند و به شکل هفت لاتین بود رسم کردند و جیم گفتند و هم‌چنین بیت را که خانه باشد یک مربع مستطیل رسم می‌کردند در مرحله تقطیع فقط یک ضلع آن را رسم کردند و آن را ب نام نهادند و همین طرز تا آخر حروف الفباء و در نتیجه حروفی مستقل و باصدا تحصیل گردید و همگامی که فنیقی‌ها با مصری‌ها ارتباط یافتند این خط را گرفته تکمیل کردند و خط فنیقی بدست آمد. و از آن خط خطوط کوفی و یونانی و عبری و امثال آن تشکیل گردید.

سیر خط در ایران :

در ایران پس از اینکه خط تصویری تبدیل به میخی گردید و مدتی میخی و آشوری و بابلی و اوستایی نوشته می‌شد پس از پیدایش خط حروفی در مصر و فنیقیه و سرایت آن به یونان در دوره اقتدار سلوکیها خط مزبور رواج یافت و چنانچه می‌بینیم سکه آنها بهمان خط است و سپس اشکانیها هم همان خط را دنبال کردند و در زمان ساسانیان خط پهلوی با خط حروفی خیلی نزدیک شد تا اینکه بعد از اسلام خواه ناخواه خط کوفی در ایران رواج یافت و مسیر ترقی خود را پیمود و از کوفی بی‌نقطه به نقطه‌دار و نسخ و نستعلیق و ثلث و رقاع و شکسته و غبار و امثال آن ترقی کرد. در قرونی که خط درایران و ممالک اسلامی سیر صعودی می‌کرد هنرمندانی از مسلمین برخاسته‌اند که همیشه در تاریخ جای آنان باز است و سزاوار است که نام آنان برای ابد باقی بماند.

خوشنویسی ایرانی :

درحالی که عمدهٔ تبدیل نگارش معمولی کلمات به خوشنویسی هنرمندانه به عهده ایرانیان بوده‌است، رفته رفته ایرانیان سبک و شیوه‌هایی مختص به خود را در خوشنویسی ابداع کردند. هرچند این شیوه‌ها و قلم‌های ابداعی در سایر کشورهای اسلامی هم طرفدارانی دارد اما بیشتر مربوط به ایران و کشورهای تحت نفوذ آن همچون کشورهای آسیای میانه، افغانستان، پاکستان و هند می‌باشد. در این منطقه نیز خوشنویسی همواره به عنوان والاترین شکل هنرهای بصری مورد توجه بوده و دارای لطافتی خاص است.

در ایران پس از فتح اسلام، خطّاطی به شیوهٔ نسخ وجود داشت. در زمان حکومت ایلخانیان، اوراق مذهّب کتاب‌ها نخستین بار با نقش‌های تزیینی زینت یافت. در زمان حکومت تیموریان در ایران، خط و خوشنویسی به اوج کمال خود رسید. میرعلی تبریزی با ترکیب خط نسخ و تعلیق، خط نستعلیق را بنیان نهاد. مشهورترین خطاط قرآن در این دوره بایسنقر میرزا بود.

در ایران نیز برای امور مذهبی مانند کتابت قرآن یا احادیث و روایات و همچنین کتیبه‌نویسی مساجد و مدارس مذهبی بیشتر از خطوط ثلث و نسخ بهره می‌گرفتند که نزد اعراب رواج بیشتری دارد. هرچند ایرانیان در این قلم‌ها نیز شیوه‌هایی مجزا و مختص به خود آفریده‌اند.


خط تعلیق را می‌توان نخستین خط ایرانی دانست. خط تعلیق که ترسل نیز نامیده می‌شد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد سال دوام داشت تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود. که بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استر ابادی بدان قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد.

پس از خط تعلیق که نخستین خط شکل گرفته ایرانی بود. در قرن هشتم میرعلی تبریزی (۸۵۰ هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنامنسختعلیق بوجود آورد که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. این خط بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید. و بعدها در دوران شاه عباس صفوی به دست میرعماد حسنی به اوج زیبایی و کمال رسید.

خط نستعلیق علاوه بر خوشنویسانی که در حیطه ایران کنونی می‌زیستند. در خراسان بزرگ و کشورهای آسیای میانه، افغانستان و به‌ویژه خوشنویسان دربار گورکانیاندر هندوستان (که تعلق خاطر ویژه‌ای به فرهنگ ایرانی داشتند) رشد و پیشرفت قابل توجهی کرد.

بطور کلی قرنهای نهم تا یازدهم هجری را می‌توان قرن‌های درخشان در هنر خوشنویسی در ایران دانست. در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنیشکسته نستعلیق به دست مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات با تغییر دادن خط نستعلیق ابداع شد. علت پیدایش آن را می‌توان به سبب نیاز به تندنویسی و راحت‌نویسی در امور منشی‌گری و بیش از آن ذوق و خلاقیت ایرانی دانست. همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به‌خاطر سرعت در کتابت، شکسته تعلیقآن‌را نیز بوجود آوردند.درویش عبدالمجید طالقانی این خط را به کمال رساند.

در دوران قاجار خط کاربرد اصلی خود یعنی کتابت را از دست داد. از یک سو با تاکید و توسعه سیاه‌مشق‌نویسی به سمت هنر ناب رفت و از دیگر سو با پدید آمدن روزنامه‌ها و چاپ سنگی خود را به هنرهای کاربردی نزدیک شد. در دوران پهلوی روند نیازهای مدرن تجاری و تبلیغی حط را از کنج کتابخانه‌ها و مجموعه‌های خصوصی به بستر اجتماع کشاند و جریانات هنری مدرنی شیوه‌هایی چون نقاشی خط را به‌وجود آوردند که کماکان مورد توجه محافل هنری جهان است.


در سالهای پس از انقلاب اسلامی خوشنویسی با اقبال عمومی روبرو شد و انجمن خوشنویسان ایران که در سال ۱۳۲۹ تشکیل شده بود نقش بارزی در رشد و توسعه کمی و کیفی این هنر به عهده گرفت. همچنین خطی به نام معلی در سال‌های اخیر با تاثیر از خطوط اسلامی - ایرانی ثلث و شکسته نستعلیق توسط آقای حمید عجمی ابداع گردید که تاحدی مورد استقبال قرار گرفت. آخرین دستاورد خوشنویسی ایران را می توان به ابداعات خوشنویسی سبحان مهرداد محمدپور اشاره کرد ، خط سبحان یک خط قانونمند همانند نسخ و ثلث بوده و قابلیت کتابت و کتیبه نویسی فارسی و عربی را دارا می باشد و آن را در دسته ی خطوط کامل همانند خطوط شش گانه قرار داده اند.

علت پیدایش ابزارهای خوشنویسی :

وقتی ترسیم مقاصد تا اندازه‌ای روشن شد بشکل تصویر برخوردند- زیرا برای ترسیم یک مطلب کوچکی مدتها وقت لازم داشت مثلاً حجار باید تخته سنگ را بتراشد و بعد مطلب را روی آن حجاری کند و سپس برای طرف فرستاده شود این بود که بفکر افتادند که بجای حجاری و نقاری ترسیم کنند و برای رفع این نیازمندی باین نکته پی بردند که رنگی بسازند که با آن رنگ حروف را بنویسند بعد از مطالعات زیاد و رنگهای سبز و قرمز و آبی را از عصاره برگهای درختان و بوته ها بدست آوردند و به جای تیشه از چوب قلم تراشیدند و به جای تخته سنگ برگ پاپیروس را مورد استفاده قرار دادند و مکاتبات سر و صورتی پیدا کرد تا به صورت امروزی رسید.

ابزارهای خوشنویسی :

وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند. ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست.. ابزار مهم و اصلی خوشنویسی عبارتند از:

  • قلم‌نی نوع مرغوب آن از نی‌های دزفولی (برای قلم‌های ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشت‌نویسی) تهیه می‌شود.
  • کاغذ که در گذشته به صورت دستی ساخته می‌شد و مراحل تولید و پرداخت پیچیده‌ای داشت. امروزه کاغذهای گلاسه، به‌ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسبترند.
  • مرکب که باید مخصوص خوشنویسی باشد. بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوه‌ای کاربرد دارد. برای کارایی بهتر و بیشتر می‌توان چند قطره آب مقطر یا گلاب را به مرکب و لیقه اضافه کرد. اینکار موجب جذب بیشتر مرکب بر روی قلم می‌شود و برای اجرای بهتر ِحروف کشیده بسیار مؤثر است.

افزون بر آن از وسایل خوشنویسی می‌توان به‌ابزار زیر اشاره کرد:

دوات، لیقه، قلمتراش، قط‌زن، سنگ تیزکن قلمتراش، قلمدان، زیرمشق از نوع فوم و یا چرمی، مِسطره، ابزار به‌هم زدن لیقه و مرکب، قاشق مخصوص آب ریختن در دوات یا قطره چکان.

و سخن آخر :

این مطالب ؛ از این جهت در وبلاگم قرار دادم که در روزهای آتی ؛ روز " صنعت چاپ " در تقویم ملی ما به ثبت رسیده است .لذا قبل از پرداختن به " صنعت چاپ " لازم دونستم که یک نگاه اجمالی به هنر خوشنویسی بپردازم.

امیدوارم این مطالب مورد رضایت دوستان و مخاطبین بزرگوار قرار بگیرد ؛ همچنین اگر نقد یاپیشنهادیدر رابطه با مطالبم دارید با کمال میل پذیرا خواهم بود.

" زاد روز داراب ( کوروش ) "

آبان ماه مطابق با بیست و نهم اکتبر روز جهانی" کوروش " نام گذاری شده است که از دیر باز پارسیان ؛ یهودیان ؛ دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان بصورت ملل مشترک المنافع آنرا گرامی می دارند و رعایت می کنند.

این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراطوری بابل بدست ارتش ایران ( اکتبر سال 539 پیش از میلاد ) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است. 3544 سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی " کوروش " بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی بشمار می آید.

چهارم شهریور زاد روز کوروش بزرگ می باشد به اشتباه ۷ آبان را زاد روز کوروش بزرگ نخوانیم ۷ آبان روز بزرگداشت کوروش بزرگ می باشد

چهارم شهریور زاد روز پدر ایران زمین "کوروش بزرگ " به ایرانیان تبریک می گویم

درود بر پدر ایران زمین کوروش بزرگ


شهریور‌روز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیین‌ها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیین‌های جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهی‌های چندانی در باره آن فرا دست نیاید.

نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه ‌وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین می‌نماید که این اندیشه‌ و آرمان، خاستگاه نظریه‌های افلاطون و فارابی در زمینه «آرمان‌شهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونه‌ای تشخص‌یافته به پیکر یکی از امشاسپندان در می‌آورند.

بر اساس متون ایرانی، جشن شهریورگان یا چهارم شهریورماه، با زایش و مرگ دو نفر از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ ایران همزمان است: زایش داراب و مرگ مانی.


تولد کوروش بزرگ بر همه آریایی ها مبارک


" به مناسبت روز پزشک "

بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک :

روز اول شهريورماه ، به پاس بزرگداشت ابوعلی سينا ستاره پرفروغ عرصه طب در ايران ، روز 

پزشک ناميده شده است.

در دنياي امروز كمتر ملتي است كه به مفاخر گذشته خود توجه نكند زيرا يكي از علايم حيات و زنده بودن ملت ها ملتفت بودن و توجه داشتن به مفاخر گذشته فلسفي، علمي، فرهنگي، ادبي، سياسي، اجتماعي و ملي آن هاست كه اين گذشتگان با وجود گذشت روزگار و سير زمان و وقوع حوادث نا گوار با هزاران خون دل براي اينده گان خود به ميراث گذ اشته‏اند كه بايد آن را گرامي و عزيز داشت و بارور ساخت.

ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا، مشهور به ابوعلی سینا و ابن سینا و پور سینا  پزشک و شاعر ایرانی و مشهورترین و تاثیرگذارترینِ فیلسوفان-دانشمندان ایران است که به ویژه به دلیل آثارش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی اهمیت دارد. وی نویسنده کتاب شفا یک دانشنامه علمی و فلسفی جامع است و القانون فی الطب یکی از معروف‌ترین آثار تاریخ پزشکیاست.

وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است.

زندگینامه ابو علی سینا :

 ابن سینا در روستای افشانه نزدیک بخارا متولد شد. زبان مادری اش فارسی بود. پدرش از صاحب منصبان در حکومت سامانی بود و وی را به مدرسه بخارا فرستاد در آنجا به خوبی تحصیل کند. پدر و برادر ابن سینا مجذوب تبلیغات اسماعیلیه شده بودند، اما ابن سینا از آن دو تبعیت نکرد. وی حافظه و هوشی خارق العاده داشت. به طوری که در ۱۴ سالگی از معلمان خود پیشی گرفت.

او علم منطق را به استادش ناتیلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت می‌کردند. البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک تفسیر فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر تمام علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود.

اخلاق و صفات ابوعلی سینا :

ابن سینا از حیث نیروی جسمانی، مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمی‌کرد. او با داشتن این نیروی فراوان جسمی می‌توانست از پس کار وزارت فرمانروایان برآید و همیشه چه در سفر و چه در نبرد همراه آنان باشد و علاوه بر این به کار دانش و نوشتن نیز بپردازد. می‌گویند که او شبها تا دیرگاه به نوشتن کتاب و رساله می‌پرداخت و در این کار افراط می‌کرد. ابن سینا از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود. اینکه او در هجده سالگی توانست تمامی دانش‌های زمان خود را فراگیرد خود نشانگر نیروی ذهنی اوست.

نکتهٔ منفی در اخلاق ابن سینا گفتار تند او نسبت به دانشمندان همدورهٔ خود و حتی به گذشتگانی مانند افلاطون و زکریای رازی بود.

آثار ابوعلی سینا :

به دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار می‌زیستند کتاب‌های خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبان‌های دیگر از جمله فارسی ترجمه شد. از جمله اثر قانون در طب که توسط عبدالرحمن شرفکندی به زبان فارسی ترحمه شده‌است.

افزون بر این، ابن‌سینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشته‌است. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آن‌ها، بی گمان «دانشنامه علائی» و «رگشناسی» (رساله نبض) از نوشته‌های او است. آثار فارسی ابن‌سینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شده‌است.

پایان عمر ابوعلی سینا :

 در یکی از این سفرها به همدان در سال ۴۲۸ هجری، ابن سینا مبتلا به قولنج شد که دائماً به آن مبتلا می‌گشت و در اثر آن درگذشت و در همدان به خاک سپرده شد و آرامگاه بوعلی‌سینا هم اکنون در این شهر قرار دارد.

چرا آرامگاه شیخ الرئیس 12 ستون دارد ؟

آرامگاه طبیب‌الاطبا را از روی قدیمی‌ترین بنای تاریخ‌دار دوره اسلامی در ایران، عین گنبد قابوس ساخته‌اند، اما این دو کمی با هم تفاوت دارند. آرامگاه بوعلی نصف بنای گنبد قابوس است و از طرفی آن بنا هیچ منفذی از پایین تا بالا ندارد. ولی این بنا ۱۲ ستون دارد که نشان‌دهنده ۱۲ رشته دانشی است که ابن سینا بر آن‌ها احاطه داشته است. 
مکانی که آرامگاه را در آن ساخته‌اند، منزل ابوسعید دخدوک بود که شیخ مدتی همانند او بود و از دوستانش به حساب می‌آمد. 
طرح ساخت آرامگاه بوعلی سینا به مناسبت هزارمین سال تولد او (۱۳۳۰) از اولین کارهای دوره دوم فعالیت انجمن آثار ملی بود. 
هیئت موسسان انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۴ با پیش‌فرض برتری تلفیق معماری قدیم و جدید یک مسابقه معماری بین معماران آن دوره ترتیب داد که با نظر مساعد گدار و فروغی، طرح مهندس "هوشنگ سیحون " به عنوان بهترین طرح برگزیده شد و جایزه بهترین طرح اجرای ساختمان بود.