" به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی "

  

علی شریعتی :

علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی  (۲ آذر ۱۳۱۲، روستای کاهک، سبزوار – ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، ساوت‌همپتون،انگلیس) نویسنده ، جامعه شناس ، تاریخ شناس ، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب سلامی ایران بود ،  که در سن چهل و چهارسالگی به‌صورت مشکوکی در انگلستان درگذشت، و هم‌اکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری در دمشق سوریه است.

شریعتی علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب ایران، دلیل دیگر شهرتش کارنامه فعالیت‌های اوست که برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدادگری نسبت به سلطنت وقت داشته است. شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند. و از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی یه یاد او برگزار و اجرا کرده‌اند. و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیادی پیرامون آثار، آراء و تاثیراتی که او بر چند دههٔ معاصر ایران گذاشته وجود دارد.

 

 

کتاب‌ها :

در این فهرست برخی از آثار استاد معرفی شده اند :
- ابوذر 
- بازگشت
- تشیع علوی و تشیع صفوی
- تاریخ تمدن (2 جلد )
- هبوط در کویر
- حسین وارث آدم
- زن 
- مذهب علیه مذهب 
- ویژگیهای قرون جدید 
- گفتگوهای تنهایی ( 2 جلد)
- علی حقیقتی برگونه اساطیر
و چندین اثر دیگر........
 


 
" لطفا متن را کامل بخوانید "

ادامه نوشته

" ایران سرفراز - ایران سربلند "

 

((ایران))

 

چو  ایران نباشد، تن من مباد

 

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

 

اگر سر  به سر  تن به کشتن دهیم

 

از آن  به که کشور به دشمن دهیم

 

دریغ  است  ایران که ویران شود

 

کنام پلنگان و شیران شود

((ابوالقاسم فردوسی ))

 

  

" به مناسبت روز جهانی صنایع دستی "

 

روز جهانی صنایع دستی

در دنیای خشن امروز که نشانه استیلای تکنیک بر روح انسان است، صنایع دستی یعنی دمیدن روح لطافت به این زندگی خشن و انسان تا هست لطافت را می خواهد و صنایع دستی این نیاز مبرم انسان را برآورده می کند. ۲۰ خرداد روز جهانی صنایع دستی را گرامی میداریم.

 

یکی از خصوصیات صنایع دستی این است که این صنعت حاصل روح ملتها و آئین فرهنگ ملی کشورهاست که به سادگی با رجوع به آمار صنایع دستی کشورها به روحیه مردم آن کشورها می توان پی برد، بنابراین صنایع دستی تنها یک کالا برای مبادله نیست بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگیهای اقوام از طریق صنایع دستی مبادله می شود و نوعی ارتباط را ایجاد می کند.

 

 

 

حذف روز جهانی صنایع دستی از تقویم ملی کشور

وقتي روز جهاني صنايع دستي در سال 91 گرامي داشته شد، خيلي‌ها از جمله رسانه‌ها و مسؤولان متوجه نشدند در بعضي تقويم‌ها، نام روز جهاني صنايع دستي ثبت نشده و متوليان صنايع دستي نيز هنوز باورشان نشده است كه يك روز جهاني از تقويم ملي خارج شده باشد.

20 خردادماه برابر با 10 ژوئن، هر سال بهانه‌اي براي گرامي‌داشت هنرمندان صنايع دستي است. ثبت روز جهاني صنايع دستي در تقويم داخلي كشور قدمت قابل توجهي دارد، رقمي نزديك به 44 سال.

در واقع، اين روز پس از آن‌كه شواري جهاني صنايع دستي در دهم ژوئن سال 1964 ميلادي تشكيل شد، به نام صنايع دستي در تقويم جهاني ثبت شد. ايران هم از سال 1347 به عضويت اين شورا درآمد و تقريبا از همان سال، روز صنايع دستي را به تقويم داخلي وارد كرد و به اين ترتيب، 20 خردادماه روزي براي صنايع دستي شد.

حالا همين يك روز هم كه تلنگري عمومي براي گرامي‌داشت صنايع دستي ايران بود، از تقويم ملي كشور حذف شده و به ضمائم آن پيوسته است، يعني ديگر ضرورتي براي ثبت اين روز در تقويم‌هاي ملي كشور وجود ندارد.

با اين حال، محمدحسن صالحي‌مرام ـ معاون هنرهاي سنتي و صنايع دستي كشور ـ معتقد است: حذف اين روز در راستاي شعار سال 91 ، «توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه‌ي ايراني» انجام شده است و نبايد نگران بود.

او گفت: آن‌هايي كه اين كار را انجام داده‌اند، ان‌شاءالله مي‌خواهند كل سال را به صنايع دستي اختصاص دهند، براي همين يك روز را از تقويم حذف كرده‌اند.

اما صالحي‌مرام درباره‌ي اين‌كه آيا شنيده بود كه روز جهاني صنايع دستي از تقويم‌هاي ملي كشور حذف شده است؟ اظهار كرد: اين موضوع را شنيده بودم؛‌ اما باورم نمي‌شد، چون اين، يك روز جهاني است، روز ملي نيست كه بخواهند حذفش كنند. ( " قضاوت با شما !!!! " )

ادامه نوشته

" به مناسبت روز ملی شدن بانکها "

تاریخچه بانکداری :

پیشینه بانکداری دست کم به 2000هزار سال بیش از میلاد برمیگردد و ایرانیان در اینکار پیشتاز بوده اند .زیرا از دوره هخامنشیان نشانه هایی از وجود موسساتی که امروز " بانک " نامیده میشوند ، وجود داشته است. بانکهای خصوصی مانند بانک " اگیبی و پسران " و بانک " موراشی و پسران " ، در سده ی هفتم بیش از میلاد ، بنیانگذاری شدند . قدیمیترین بانک شناخته شده در گستره قلمرو ایرانیان با مرکزیت هایی مانند : همدان - پاسارگاد - بابل - اورشلیم - سارد ، که در زمان کوروش شاهنشاهی ایران را تشکیل می داد ، بانک " اگیپی (Egibi ) و پسران " بود.

البته اوج بانکداری ایرانی را باید در دوران ساسانیان پیدا کرد . در این دوره سکه های طلا و نقره در همه جا به فراوانی در دادوستدها بکار میرفت . اما در آن دوره بجای جابه جایی پول ، از " برات " نیز بهره میگرفتند . " برات " سندی نوشتاری و شناخته شده ای بود که کار " چک "  را انجام میداد .  

سکه های دوران ساسانیان 

                

                            

           بهرام اول                                         اردشیر اول      


واژه بانک از واژه ی ایتالیایی Banco گرفته شده که به معنای نیمکت است ، زیرا صرافهای ایتالیایی نیمکتی را در گوشه ای از بازار میگذاشتند و کار بانکی را روی آن انجام میدادند . 

تاریخچه اسکناس :

بعقیده مورخان استفاده از پول کاغذی به سلسله سونگ ( 960 - 1279 ) در چین برمیگردد. اولین اسکناس واقعی به اسم جیائوزی در منطقه چنگدو از ایالت سشوآن چین در 1023 میلادی استفاده شده است .بدین ترتیب چین را باید پیش قراول استفاده از اسکناس دانست.

                         

این اسکناسها از چوب درخت توت درست می شدند.                       اسکناسی موسوم به جیائوزی


بعدها اسکناسی در دوران فرمانروایی قوبیلای خان مغول در چین به کوشش وزیر ایرانی او سید اجل گسترش یافت . سید اجل یکی از بسیار ایرانیان دانشمند و توانمندی بود که مغولها به پایتخت خود کوچ داده بودند ، او حدود 25 سال وزارت کرد و تا زمانیکه این جایگاه را داشت ، پول کاغذی ، که چاو نام داشت ، در دادوستدها سامان داده بود.

بانکهای نوین در ایران :

پیشنهاد بنیان گذاری بانک در ایران را نخستین بار ژان ساوالان فرانسوی در سال 1243 ه ش ( 1864 میلادی ) ، هنگامی که میرزا محمودخان ناصرالملک برای بستن قرارداد بنیان گذاری راه آهن در لندن بود ، به او داد. در همین زمان ، روشنفکران و سرمایه داران ایرانی نیز کوشیدند نیاز کشور به داشتن بانک را برای دولت مردان قاجار روشن کنند.

به هر حال تا قبل از سال 1266 شمسی صرافیهای بزرگ و کوچک مهمترین نهادهای مالی ایران را تشکیل می دادند. در این سال " بانک جدید شرق " که مرکزش در لندن بوده و در مناطق جنوبی آسیا فعالیت داشت ، شعبه خود را در تهران افتتاح کرد.

پس از آن در سال 1268 ه ش (1889 میلادی) ناصرالدین شاه قاجار امتیاز بانک داری را برای 60 سال به ژولیوس رویتر ( بنیانگذار خبرگزاری رویتر ) داد و در مقابل بانک شاهنشاهی صدهزار تومان وام ده ساله به دولت ایران پرداخت کرد. در نتیجه بانک شرق بسته و جایگاه خود را به  " بانک شاهنشاهی " داد.

 

بانک شاهی در میدان توپخانه ، سال 1280 ، دوره قاجار


بعد از بانک شاهنشاهی ، روسها نیز در سال 1270 ه ش " بانک استقراضی روس " را بنیان گذاری کردند و امتیاز این بانک برای 75 سال به ژاک پولیاکف ، سر کنسول روس ، در ایران واگذار شد.

 نمایی از بانک استقراضی روس 


از جمله دیگر بانکهای بیگانه میتوان از " بانک عثمانی " با شعبه هایی در تهران ، کرمانشاه و همدان اشاره کرد.

آلمانیها نیز در جریان جنگ جهانی اول در کرمانشاه بانکی را بنیانگذاری کردند که به علت بی اعتمادی مردم نسبت به اسکناسهای آنان ، کم کم این بانک برچیده شد.

در سال 1304 ه ش نیز بانکی بنام " بانک پهلوی قشون " با سرمایه ی یک میلیون تومان گشایش یافت. بخشی از سرمایه ی این بانک را دولت فراهم میکرد و بخشی از آن از صندوق بازنشستگی افسران و درجه داران ارتش بدست آمد. این بانک از سال 1324 ه ش بنام " بانک سپه "شناخته شد.

 

بانک پهلوی قشون 


در سالهای بعد بانکهای متعددی در ایران تاسیس شد که خارج از حوصله این تاریخچه میباشد. البته جالب است بدانیم در سال 1339 تعداد کل بانکهای کشور به 27 بانک بالغ شد که از این تعداد 10 بانک تحت عنوان بانکهای دولتی و 17 بانک تحت عنوان بانکهای خصوصی به انجام عملیات بانکی اشتغال داشتند.

به هر حال " بانک شاهنشاهی " راباید اولین بانکی که رسما اسکناس ایرانی منتشر کرد دانست.

" روز بزرگداشت حاج ملا هادی سبزواری "

 

حکیم سبزواری، حاج ملا هادی(ره)، از بزرگ ترین فیلسوفان اسلامی است. دانشمندان معاصر و بعدی، او را ارسطوی زمان خود شمرده اند. وی در فلسفه وعرفان به یکسان چیره دست و توانا بود؛ او نمونه اعلای حکیمانی بود که هم در حکمت نظری استادند و هم در عرفان و تجربیات معنوی.

زمانی که متولد شد، یعنی سال 1212 ق، 19 سال از حکومت «قاجار» در ایران می گذشت. فتحعلی شاه، محمدعلی شاه و ناصرالدین شاه در زمان حیات او بر ایران حکم می راندند.

پدرش ، حاج میرزا مهدی ، از تاجران معتبر، مؤمن ، سخاوتمند و جوانمرد سبزوار بود. او وقتی هادی 10 ساله بود ، هنگامیکه از سفر حج بازمیگشت ، در شیراز از دنیا رفت و هادی از آن پس تحت سرپرستی و نظارت عمه زاده اش حاج ملا حسین سبزواری ، به زندگی و تحصیل ادامه داد.

حاج ملا حسین، عالمی فاضل و عارفی وارسته بود و تأثیر فوق العاده ای بر شکل گیری شخصت علمی وعملیحکیم سبزواری داشت؛ آن چنان که پس از 10 سال شاگردی در محضر او، ملاهادی به عنوان یک استاد کامل و فاضل در فقه و اصول مشهور شد.

 

سال 1232 ق، به قصد زیارت خانه خدا از مشهد بیرون آمد، ولی وقتی بین راه به اصفهان وارد شد و حوزه درس ملا اسماعیل کوشکی اصفهانی را دید، از رفتن به حج منصرف شد و ده سال در اصفهان ماند.

ملا اسماعیل، معلوماتی عمیق و بیانی بسیار شیوا داشت. فلسفه، منطق و عرفان از جمله درس هایی بودند که ملاهادی در محضر او و استاد بزرگ دیگری به نام ملاعلی نوری آموخت.

در 1242 ق، هنگامی که حاج ملاهادی فقیهی کامل و حکیمی عارف شده بود، به مشهد بازگشت و پنج سال تدریس کرد. سپس عازم سفر مکه شد که سه سال طول کشید. وقتی از سفر حج بر می گشت، راهها نا امن بودند و حکیم ناچار شد یک سا ل در کرمان بماند.

 

برای اینکه از وقتش استفاده کند ، بصورت گمنام ، به " مدرسه معصومیه کرمان " وارد شد ودر آنجا ضمن نظافت مدرسه ، از مجلس درس آیت الله آقا سید جواد ، امام جمعه شیرازی ، بهره برد ، اما خیلی زود مراتب فضل و کمال او بر آقا سید جواد آشکار شد و فهمید که ملا هادی ، عالمی بزرگ و حکیمی فرزانه است.

حاج ملاهادی در پایان اقامتش در کرمان، با دختر خادم مدرسه معصومیه ازدواج کرد و به همراه همسرش به سبزوار بازگشت و تا پایان عمر در آن جا ماند و به تدریس فلسفه اسلامی پرداخت.


 حکیم سبزواری علاوه بر این که در تمام علوم زمان خود استاد بود، شاعری بزرگ و توانا نیز بود


مهمترین مباحث فلسفه اسلامی و منطق را در قالب 1300 بیت شعر به زبان عربی سرود و بعد خودش در کتابی  آنها را شرح داد و تبیین کرد. 

 این کتاب که 20 سال از عمر حاج ملاهادی را به خود اختصاص داد، امروزه با عنوان «شرح منظومه سبزواری» در مدرسه های علوم اسلامی و محافل علمی تدریس می شود.


 تخلص او در شعر فارسی «اسرار» است.


 یکی از شاگردان حاج ملاهادی، فقیه بزرگ، مرحوم آخوند ملامحمد کاظم خراسانی بود که خود از فقیهان بزرگ شیعه و صاحب کتاب «کفایة الاصول» است. 

حاج ملا هادی با اینکه ثروت زیادی از پدرش به ارث برده بود ، بعدازظهرها به کشاورزی می پرداخت و بیشتر درآمدش را بین فقرا تقسیم میکرد، خودش نیز زندگی زاهدانه ای داشت.

 دانشمند بزرگ ژاپنی و استاد فلسفه «دانشگاه مک گیل کانادا»، پرفسور ایزوتسو، در مورد او می گوید: "او بزرگ ترین فیلسوف ایرانی قرن نوزدهم میلادی بود و در میان استادان  هم عصر، مقام اول را داشت."

حاج ملا هادی سبزواری در سن 78 سالگی در عصر روز بیست و هشتم ذی الحجه سال 1289 ه ق، دارفانی را وداع گفت و جامعه مسلمانان و حوزه های علمی را در ماتم فرو برد. 

آرامگاه او در دروازه نیشابور سبزوار ( معروف به فلکه زند ) قرار دارد. 

 

 



"روز بزرگداشت ملاصدرا فیلسوف ایرانی "

 

ملاصدرا :

صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین فیلسوف شیعه ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است. کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.

کودکی و نوجوانی :

ملاصدرا در روز نهم جمادی‌الاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر فرماندار پارس بود و صدرالدین محمد تنها فرزند او، حاصل یک دعا بود .
ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتب‌خانهٔ ملااحمد در محلهٔ قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتب‌خانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.
دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه تهماسب یکم صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشین‌های جنوب خلیج فارس کوچاند.
پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس یکم دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانواده‌اش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد.
سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجره‌های بازرگانی پدرش پرداخت.

 

 خداوند بي‌نهايت است و لامكان و بي زمان

 

اما :

به قدر فهم تو كوچك مي‌شود

به قدر نياز تو فرود مي‌آيد،

به قدر آرزوي تو گسترده مي‌شود،

به قدر ايمان تو كارگشا مي‌شود،

به قدر نخ پير زنان دوزنده باريك مي‌شود،

به قدر دل اميدواران گرم مي‌شود...

پــدر مي‌شود يتيمان را و مادر.

برادر مي‌شود محتاجان برادري را.

همسر مي‌شود بي همسر ماندگان را.

طفل مي‌شود عقيمان را.

اميد مي‌شود نااميدان را.

راه مي‌شود گم‌گشتگان را.

نور مي‌شود در تاريكي ماندگان را.

 

خداوند همه چيز مي‌شود همه كس را.

به شرط اعتقاد؛

شرط پاكي دل؛

به شرط طهارت روح؛ 

ادامه نوشته